عناوین این صفحه
جستجو بر اساس تاریخ
نظرسنجی
نظر شما در خصوص طراحی سایت جدید ایران ورزشی چیست؟
- عالی
- خوب
- متوسط
- ضعیف
شماره : 6668 /
۱۳۹۹ سه شنبه ۱۶ دي
برنامه علی کریمی برای ریاست فدراسیون فوتبال چیست؟
نجات فوتبال با اتحاد فوتبالیها
گزارش
بهناز میرمطهریان @mirmotaharian
خبر تمایل علی کریمی به حضور در انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال، چند روزی بود که نقل رسانههای ورزشی بود. کریمی اما دیروز (دوشنبه) بالاخره به طور رسمی و با انتشار متنی در صفحه شخصی اینستاگرامش اعلام کرد که میخواهد نامزد ریاست فدراسیون فوتبال شود.
او در این پست اینستاگرامی نوشت: «میخواهم همچنان کنار مردم سرزمینم باشم و برای سربلندی دوباره فوتبال ایران، به عنوان کاندید در پست ریاست فدراسیون فوتبال در انتخابات شرکت کنم. تغییرات اساسی از سوی فیفا و ای اف سی در اساسنامه شکل گرفته و حالا فوتبالیها راحت تر میتوانند وارد عرصه انتخابات شوند و من امیدوارم در روز ۱۰ اسفند فوتبال ایران عزیزمان یک روز پاک و عاری از هر گونه زد و بندهای ناسالم را تجربه کند.»
این موضوع حسابی مورد توجه اهالی ورزش قرار گرفت. بلافاصله بعد از انتشار این پست، مهدی مهدویکیا از تصمیم کریمی حمایت کرد و در پیامی کوتاه در حمایت از همبازی قدیمیاش نوشت: «اتفاق بسیار مفید برای فوتبال ایران. همگی از تو حمایت خواهیم کرد.»
کریمی که بدون شک یکی از با تکنیکترین و برترین بازیکنان فوتبال ایران بود، با همان سابقه بازیکنی در رده حرفهای و سابقه بازی برای تیم ملی، براساس اساسنامه جدید، شرایط لازم برای حضور در انتخابات را دارد. انتخاباتی که بعد از اصلاحات مدنظر فیفا، عرصه را برای حضور فوتبالیها باز کرد و از انحصار ریاست فدراسیون فوتبال برای مدیرانی که در برخی موارد بیگانه با فوتبال بودند، درآورد.
حضور فوتبالیها در انتخابات ریاست فوتبال، موضوعی بود که تا پیش از این، یکی از مطالبات اساسی اهالی فوتبال بود که اغلب در قالب درخواست برای حضور علی دایی برای این پست مطرح میشد. حالا اما علی دایی رسماً اعلام کرده که هیچ تمایلی به ریاست فدراسیون فوتبال ندارد اما علی کریمی با اعلام اینکه یک بار دیگر میخواهد به همین بهانه کنار مردم سرزمینش باشد، برای رسیدن به ریاست فدراسیون فوتبال اقدام کرده است.
کریمی اما برخلاف دوران بازیگریاش، در دوران مربیگری و حتی در تنها تجربه مدیریتیاش به عنوان مالک و مدیرعامل باشگاه سپیدرود، کارنامه قابل قبولی از خود به جای نگذاشته است.
آخرین حضور علی کریمی در فوتبال مربوط میشود به خرید باشگاه سپیدرود رشت و فعالیت همزمان او به عنوان مالک، مدیر و سرمربی در این باشگاه به مدت یک فصل. بعد از آن تیم فوتبال سپیدرود رشت به لیگ دسته اول فوتبال و سپس به لیگ دسته دو سقوط کرده و همچنان نام علی کریمی به عنوان مالک این باشگاه ثبت شده است.
او در تنها تجربه مدیریتی خود نتوانست از پس مشکلاتی برآید که پیش رویش قرار داشت و حالا آنچه اهمیت دارد این است که برای ریاست فدراسیون فوتبال و مدیریت کل فوتبال ایران، چه برنامه مدون و مشخصی دارد؟ در روزهای گذشته تنها برنامهای که از قول او در برخی رسانهها منتشر شده، مبلغ بالایی است که علی کریمی وعده داده در صورت انتخاب به عنوان رئیس، با خود به فدراسیون فوتبال میآورد تا مشکلات را حل کند. او اما بعد از تجربه مالکیت و مدیریت سپیدرود به خوبی میداند که پول تنها راهگشای مشکلات فوتبال نیست. او بدون شک میداند که عرصه مدیریت بسیار متفاوت از بازیگری فوتبال است و چالشهایی اساسی پیش روی او قرار خواهد داشت که با افشاگریها و روشهایی که کریمی پیش از این به کار میگرفت، کاملاً متفاوت است.
آیا علی کریمی به این چالشها واقف است و برای مقابله با آنها برنامه دارد؟ آیا در صورت شکست احتمالی در انتخابات، او با استناد به اشارهای که به زد و بندهای ناسالم در انتخابات داشته، به جنگ دیگر کاندیداها میرود؟
حضور علی کریمی در این انتخابات اما به هرحال نشانه باز شدن درهای فدراسیون به روی اهالی فوتبال است که در روز 10 اسفندماه مورد توجه نمایندگان فیفا هم قرار میگیرد. تصمیم علی کریمی شاید اولین قدم برای سایر اهالی فوتبال باشد که شانس خود را در این انتخابات امتحان کنند. هرچند که همه اینها در کنار هم و رقابت اهالی فوتبال با مدیران غیرفوتبالی، جذابیتها و چالشهای خاص خود را هم دارد.
طارمی، کنعانی، خلیلزاده و بیرانوند در لیست 30 بازیکن برتر
آزمون بهترین بازیکن سال آسیا نشد
انجمن بینالمللی آمار و تاریخ فوتبال در وبسایت خود اسامی بهترینهای سال آسیا را اعلام کرد. این عنوان هرسال به بازیکنی از کشورهای عضو اتحادیه فوتبال آسیا (AFC) تعلق میگیرد.
انتخاب سون هیونگ مین به عنوان بهترین بازیکن سال آسیا کار سختی نبوده است چرا که او در 16 بازی لیگ برتر انگلستان 12 گل برای تاتنهام زده و 5 پاس گل داده است.
سردار آزمون ستاره ایرانی خط حمله زنیت سن پترزبورگ در رده دوم بهترین بازیکن سال 2020 آسیا قرار گرفت. سردار در این فصل در 15 مسابقه 11 گل برای زنیت زده و 5 پاس گل هم داده است. سردار در 4 مسابقه لیگ قهرمانان هم برای زنیت به میدان رفته است.
نفر سوم بهترینهای سال آسیا تاکومی مینامینو وینگر چپ ژاپنی تیم لیورپول است. او در این فصل 8 بازی در لیگ برتر انگلستان در ترکیب لیورپول انجام داده و یک گل هم به ثمر رسانده است. او 4 بازی هم در لیگ قهرمانان اروپا با این تیم انجام داده است.
مهدی طارمی مهاجم پورتو در رده نهم قرار گرفت. حسین کنعانی زادگان مدافع پرسپولیس در رده 21 قرار گرفت. شجاع خلیلزاده بازیکن الریان و علیرضا بیرانوند دروازه بان آنتورپ در رده 25 و 26 قرار گرفتند.
بعد از این رتبهبندی و علیرغم خبرهایی که درباره احتمال جدایی سردار آزمون از تیم فوتبال زنیت منتشر میشد، گویا در نهایت این تیم تصمیم گرفته است که آزمون را حفظ کند.
ابتدای فصل وقتی از سماک سرمربی تیم زنیت پرسیده شد در صورت از دست دادن سردار آزمون آیا نگران از دست رفتن قدرت خط حمله تیمش نخواهد شد؟ گفت: «آن چیز که من میدانم قرار نیست سردار آزمون اردوی تیم را ترک کند.»
رسانههای روسیه اما گرچه مدتی از احتمال جدایی سردار میگفتند اما در روزهای اخیر برخی از این سایتها نوشتهاند در تعطیلات زمستانی اصلاً زنیت مایل نیست برای فروش سردار آزمون با باشگاهی وارد مذاکره شود به این خاطر که برای قهرمانی در فصل جاری لیگ برتر روسیه تلاش میکند و فروش سردار میتواند این قهرمانی را با چالش مواجه کند.
پرسپولیس - سپاهان
الکلاسیکو پیشدرآمد دربی!
پرسپولیس بعد از دو تساوی و یک نیمه نمایش پرانتقاد مقابل ذوبآهن قدم به یک بازه سههفتهای تعیینکننده خواهد گذاشت. تیم یحیی که تا کنون 8 امتیاز را از دست داده باید با سه مدعی قهرمانی بازی کند و دیدار با سپاهان شروع یک مقطع تعیینکننده و سرنوشتساز خواهد بود.
بازی پرسپولیس-سپاهان طی دو دهه اخیر به شکل ویژهای حساس و مهم بوده و شاید بعد از دربی تهران مهمترین مسابقه فوتبال داخلی به حساب میآید که همواره هم برای هواداران دو تیم اهمیت داشته هم در راه قهرمانی سرنوشتساز و مهم بوده است.
اینبار نیز همین حساسیت وجود دارد و با اینکه جای تماشاگران بشدت در این بازی بزرگ خالی است اما حتی بهعنوان بازی معوقه هفته هفتم هم نتیجه این مسابقه فوقالعاده بااهمیت شده و حساسیت کار را بالا برده است.
سپاهان بعد از تساوی خارج از خانه مقابل ماشینسازی و در حالی که تنها یک امتیاز از صدر جدول فاصله دارد با نویدکیا به ثباتی نسبی رسیده و در آرامش و سکوتی مرموز آماده این بازی بزرگ شده است هرچند آنها رسول نویدکیا و رضا دهقانی را بهخاطر مصدومیت در اختیار ندارند که البته هر دو نفر جزو بازیکنان ذخیره هستند.
پرسپولیس اما بعد از تساوی مقابل ذوبآهن بشدت تحت فشار قرار گرفته و شرایط سختتری دارد چراکه بعد از قهرمانی مقتدرانه در لیگ برتر و رسیدن به فینال آسیا سطح توقعات را بالا برده و حالا همه دوستدارانش از این تیم میخواهند با شکست سپاهان در آستانه دربی اوج بگیرد.
یحیی گلمحمدی برای این مسابقه همه بازیکنانش را در اختیار دارد اما این تیم بشدت از کمبود مهاجم خوب احساس ضعف میکند و دوباره با این کمبود بزرگ باید مهیای پیروزی در یک مسابقه مهم و سرنوشتساز دیگر شود که همین راه رسیدن به سه امتیاز را پیچیده خواهد کرد.
پرسپولیس-سپاهان حتی بدون تماشاگر و حاشیههای معمول این چند سال آنقدر حساس شده که این هفته نگاه همه لیگ به این بازی عقبافتاده خواهد بود چراکه یک پای معادلات قهرمانی است.
فدراسیون فوتبال ایران رئیسی میخواهد که اهل نمایش نباشد!
فوتبال ایران؛ مثل آلودگی هوای تهران
سرمقاله
علی عالی
فوتبال ایران مثل آلودگی هوای تهران است. همه مسئول هستند و هیچکس مسئولیتش را قبول نمیکند. به نظر میرسد این یک ترفند مدیریتی شده که کار کنید، فعالیت داشته باشید، بخشی از ضرررسانی به سیستم باشید اما هیچ مسئولیتی در قبال آن نپذیرید و پاسخگو نباشید. سعی بر نگفتن، ندیدن و از کنار موضوع رد شدن هم بخشی از این ترفند است تا جو رسانهای دیگری به وجود بیاید و همه فراموش کنند که چه اتفاقی در حال رخ دادن است.
نکته مهم در بحث آلودگی شهر تهران این است که هیچکس به درستی مسئولیت خود را انجام نمیدهد و چون همه اینها حلقههایی از یک زنجیرهاند؛ زیاد شدن فاصله بین حلقهها باعث شده تا این سلسله از پیوستگی یک زنجیر خارج شود. دولت سهم مهم خود در حمایت از حمل و نقل عمومی را انجام نمیدهد. محیط زیست نظارتی بر کارخانهها و رعایت اصول محیط زیستی ندارد. مردم در گرفتن به موقع معاینه فنی با استاندارد بالای خودروهای خود تعلل میکنند. شهرداری هم سختگیریهایی که باید در حمل و نقل شهری برای اتوبوسها، تاکسیها و خودروهای سواری داشته باشد، به خاطر کمبود منابع مالی اعمال نمیکند. همه اینها در کنار هم تبدیل به معضل بزرگی میشود به نام آلودگی شهر تهران که عاملی مثل وارونگی هوا این معضل را تشدید میکند. در نهایت همه منتظر میشوند باد بوزد تا همه این گسستگیها و فاصلهها را به فراموشی بسپارد و شرایط را به حالت اولیه برگرداند.
فوتبال ایران هم دقیقاً دچار همین مشکل است؛ برای باشگاهداری، بخش خصوصی، حمایتهای لازم را از سمت دولت دریافت نمیکند. زمانی هم که باشگاهداری به درستی انجام نشود، فوتبال پایهای شکل نمیگیرد که حمایت شود. حق پخش تلویریونی داده نمیشود، درآمدزایی وجود ندارد، فدراسیون ضعیف میشود، تیمملی بیاهمیت خواهد شد و شفافیت از بین خواهد رفت. مشکل پشت مشکل، بدهی روی بدهی، ناکامی پشتِ ناکامی.
همان بادی که در تهران کلید حل مشکل آلودگی هوا نامیده میشود، در فوتبال هم پیروزیهای زودگذر یک تیم در مسابقه یا کسب یک جام است که به صورت مقطعی مشکلات اساسی را به فراموشی میسپارد. بعد از کسب یک جام و پیروزی تیمی در مسابقهای مهم همه فراموش میکنند که فوتبال ایران با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم کرده و با چه معضلاتی روبهرو است.
ما حتی در انتخابات فدراسیون فوتبال هم میبینیم که از اسامی متعددی که سابقه مدیریتی دارند، نام برده میشود، بدون اینکه هیچیک از آنها راهکار، برنامه و استراتژی مدیریتی برای آینده فوتبال داشته باشند. هیچیک از این افراد برنامه کوتاهمدت و بلندمدت برای رسیدن به اهداف فوتبال و رفع معضلات آن را به درستی تعریف نمیکنند. همین میشود که زنجیرهای که باید در فوتبال شاهدش باشیم، در همین جا قطع میشود و فوتبال را دچار دور تسلسل باطل میکند.
فوتبال ایران نیاز به افرادی دارد که دغدغه فوتبال را داشته باشند و عاشق فوتبال باشند. برای ریاست فدراسیون فوتبال باید به دنبال افرادی باشیم که در وصف تواناییهای خود تنها به شناخت مناسبات سیاسی و اقتصادی اکتفا نکنند، بلکه ارتباطات اجتماعی بالایی هم داشته باشند تا بتوانند با هر دولتی که روی کار است، هماهنگ شوند و برای فوتبال منافع درازمدت ایجاد کنند.
فوتبال ایران در ده سال گذشته، جای خالی چنین چهرهای را حس کرده است. مشکل امروز فوتبال این نیست که با سوءمدیریت همراه است، مشکل بزرگتر این است که در فوتبال اصلاً مدیری به معنای واقعی نداریم که دچار سوءمدیریت باشد. هر کسی که در فوتبال به عنوان مدیر دیدهایم، افرادی بودهاند که تنها حرف میزنند، مصاحبه بلدند و هیچ ارادهای برای حل مشکلات اصلی فوتبال ندارند.
فوتبال برای اینکه پیشرفت کند، به رئیسی مسئولیتپذیر و پاسخگو نیاز دارد. فوتبال نیاز دارد که فرد منتخب برای ریاست فدراسیونش یاد بگیرد که به همان میزان مسئولیتی که میپذیرد، شفافیت داشته باشد و اقداماتی انجام دهد که به نفع فوتبال باشد.
ما اگر میخواهیم که فوتبال مناسب و متناسبی با منطقه و جهان داشته باشیم، باید به برنامهها و مسیر کشورهایی نگاه کنیم که در دهه اخیر از ما عقب بودند و امروز نه تنها به ما رسیدند که پیشتر از فوتبال ایران قرار گرفتهاند. این کشورها چه برنامههایی برای این پیشرفت داشتند؟
باید بپذیریم که فوتبال ایران نه تنها رو به رشد نیست، نه تنها درجا نمیزند، بلکه در حال حرکت به سمت عقب است چون مسئولیتپذیری، شفافیت، کار کردن براساس برنامه مشخص در فوتبال ایران تعریف نشده و همه خود را به بیخیالی زدهاند و تصور بر این است که به هر شکلی کار انجام میشود.
فوتبال به سلبریتی نیاز ندارد؛ به رئیس حراف نیاز ندارد. فوتبال به مدیر امتحان پس داده و نگاه قدیمی نیاز ندارد. پیشرفت فوتبال خیلی سادهتر از آن چیزی است که امروز در ایران تعریف میشود. کسی میداند رئیس فدراسیون فوتبال قطر کیست؟ حتی برای کسی در این رابطه سؤالی پیش نیامده و خود او هم در طول تمام رویدادهای بینالمللی و منطقهای که در قطر برگزار شده است، مصاحبههای زیادی انجام نداده است. هیچکس نمیداند رئیس فدراسیون فوتبال آلمان کیست چون رؤسای فدراسیون در فوتبال حرفهای دنیا، تنها کار میکنند و همین کار کردن برای این پست اهمیت دارد. نه اسم و رسم و حرف زدن در رسانههای مختلف. فوتبال ایران هم برای انجام کارهای بزرگ به چنین چهرهای نیاز دارد. چرا که هم استعدادها و امکانات زیادی در فوتبال ایران وجود دارد و هم این عزم در کشور وجود دارد که فوتبال ایران نه تنها به موفقیت در آسیا که به نقطه مناسبی در فوتبال دنیا برسد.
«مسی سنج» نوکمپ در نوسان ماندن و رفتن
هیـــچ کـــس نمی داند
پیت جنسن
چند روز از آغاز سال جدید میلادی و فصل نقل و انتقالات ژانویه میگذرد و انگار در نوکمپ «مسیسنج» نصب کردهاند که همواره در شش ماه آینده در حال حرکت میان گزینه «رفتن» و «ماندن» است برای اینکه آینده بهترین بازیکن تاریخ بارسلونا روشن نیست.
او سهشنبه گذشته به سرمای آزاردهنده نوکمپ آمد تا بازی بارسلونا با ایبار را تماشا کند به خاطر اینکه مقامات باشگاه خواستند برای او امتیازی خاص قائل شوند و او تعطیلاتی طولانیتر در کریسمس داشته باشد، این یعنی نوسانسنج به سمت ماندن حرکت کرد اما وقتی بارسلونا نتوانست بازی را ببرد و او در حرکت به سمت رختکن سرش را تکان میداد، گزینه رفتن جذابتر شد.
رئال مادرید قطعاً خیلی مایل است که مسی به پاریسنژرمن برود چون شانس آنها را برای گرفتن کیلیان امباپه به شدت افزایش میدهد. بیدلیل نبود که روزنامه مارکا در تیتر یک صفحه اول خود در نخستین روز سال به این اشاره کرد که مسی حالا فقط شش ماه دیگر قرارداد دارد و میتواند با تیمهای دیگر وارد مذاکره شود. اینکه سرخیو راموس و لوکا مودریچ هم دقیقاً در چنین وضعیتی هستند، برای این روزنامه اهمیت زیادی نداشت.
البته آنچه رئال مادرید میخواهد هیچ اهمیتی در تصمیمگیری او نخواهد داشت. خب چه چیزهایی نقش دارد؟ نتیجه انتخابات ریاست باشگاه در 5 بهمن، احساس خانوادهاش و پیشرفت بازیکنان جوان باشگاه احتمالاً عوامل کلیدی خواهند بود. مسی در مصاحبه هفته گذشتهاش با تلویزیون اسپانیایی صریح صحبت کرد و گفت هنوز تصمیم نگرفته. او به «خوردی اووله» روزنامهنگار گفت: «درباره آینده مطمئن نیستم. تا پایان فصل صبر میکنم، نمیدانم میروم یا میمانم اما در هر صورت امیدوارم بهترین اتفاق برایم بیفتد.»
اگر انتخابات همین فردا برگزار شود و اگر خوان لاپورتا برنده شود، این به سناریوی ماندن مسی کمک میکند. او این وکیل 57 ساله را دوست دارد که در زمان ریاستش دو قهرمانی نخست در لیگ قهرمانان اروپا را به دست آورد، لاپورتا رئیسی است که مسی برای بازگرداندن تیم به روزهای اوج و به دست آوردن افتخارات بزرگ بیش از همه به او اعتماد دارد.
لاپورتا اخیراً در یک مصاحبه با دیلی میل گفته باور دارد مسی هنوز درباره آینده به تصمیم واحد نرسیده و این باور از رد و بدل کردن پیام با خورخه مسی، پدر لئو به دست آمده. لاپورتا در سالهایی که دور از باشگاه بوده، هرگز رابطهاش با خورخه مسی را قطع نکرده است.
خانواده مسی نقش مهمی در تصمیمگیری او دارند. مسی میخواهد قبل از بازنشستگی مدتی در آمریکا بازی کند شاید بعد از جام جهانی قطر. خانواده او میخواهند اگر قرار است انتقالی صورت بگیرد، به آمریکا باشد. اگر تصمیم او تنها براساس خواست خانوادهاش یعنی همسر و سه فرزندش باشد مسی دو فصل دیگر غیر از این فصل در بارسلونا میماند و بعد به میامی میرود. اگر او بخواهد به منچستر یا پاریس برود، این برخلاف میل نزدیکترین آدمهای زندگیاش خواهد بود. البته آنها از او حمایت میکنند اگر بخواهد برای پیشرفت حرفهاش و رسیدن به رویای یک قهرمانی دیگر در لیگ قهرمانان قبل از بازنشستگی به یکی از این دو شهر برود. البته اینجا یک سؤال دیگر مطرح میشود. آیا رفتن به استادیوم اتحاد یا پارک دپرنس واقعاً شانس او برای بردن لیگ قهرمانان را افزایش میدهد؟
بارسلونا اگرچه دوران سختی را سپری میکند اما حداقل آنها اعتبار و سابقه لازم را دارند. سیتی و پاریسنژرمن هرگز این جام را نبردهاند و مالکان این دو باشگاه با وجود ثروت هنگفتشان هنوز نتوانستهاند معتبرترین جام باشگاهی را به دست آورند.
آیا رفتن به یکی از این دو باشگاه تضمینی برای قهرمانی است حتی اگر پپ گواردیولا در سیتی باشد و نیمار در پاریس؟ مطمئناً چالش سختی است کمک به این باشگاه برای بردن این جام برای نخستین بار اما اگر اینطور است چرا به بارسلونا کمک نکند از خاکستر برخیزد. او در ماه خرداد تصمیم میگیرد درباره اینکه کدام چالش برایش جذابیت بیشتری دارد.
پیروزی لاپورتا در انتخابات درمانی معجزهآسا برای مشکلات اقتصادی باشگاه به وجود نمیآورد. مسی به اووله گفت به خوبی میداند باشگاه در وضعیت خیلی بدی است؛ این یعنی باشگاه باید با داشتههایش کنار بیاید و سعی کند عملکرد بهتری نسبت به فصلهای گذشته داشته باشد.
این اواخر مسی ابراز رضایت کرده بود از پیداشدن بازیکنان جوان و آیندهدار مثل پدری، هافبک هجومی 18 ساله، سرجینیو دست، مدافع کناری 20 ساله و بر کسی پوشیده نیست که او طرفدار آنسو فاتی 18 ساله است. او همچنین اعتماد دارد که رونالد کومان میتواند بهترین بازی را از تیمش بگیرد. اگر او نتواند ژاوی میتواند و اینکه کاپیتان افسانهای باشگاه نخواسته به قایق ویکتور فونت اعتماد کند به معنای آن است که در انتظار کشتی لاپورتا است تا در صورت پیروزیاش در انتخابات مربی تیمش شود.
فونت دومین نامزد مدعی ریاست بر باشگاه در انتخابات 5 بهمن است و گفته اگر در انتخابات پیروز شود، اولین کاری که میکند زنگ زدن به مسی است. بعید است مسی بعد از انتخابات تصمیم بگیرد. او تا پایان فصل صبر میکند یا حداقل تا زمانی که شانس بارسلونا برای بردن هر جامی از بین برود.
او در روز جمعه، در اولین جلسه تمرین سال 2021 عملکرد خوبی داشت و در بازی مقابل اوئسکا به میدان رفت و پاس تنها گل بازی را داد. اولویت نخست او نجات این فصل بارسلونا است بعد از آن متوجه خواهیم شد که چه برنامهای برای آینده دارد. اتفاقاتی که از الان تا آن موقع رخ میدهد به او کمک میکند ذهنش را جمع و جور کند و تصمیم درستی بگیرد.
اگر بارسلونا از این فصل چیزی به دست آورد و بازیکنان جوان مؤثر و تعیینکننده ظاهر شوند و لاپورتا زمام باشگاه را به دست بگیرد، او احتمالاً میماند. اگر فصل همینطور پرفراز و نشیب پیش برود و تیم همچنان متزلزل باشد و نامزد دیگری با دستور کار تغییرات گسترده در انتخابات برنده شود، او شاید احساس کند رفتنش هم بخشی از این تحول است و بالاخره با این باشگاه خداحافظی کند.
منبع: دیلی میل
ابراهیمی: ربیعخواه در پرسپولیس مثل بوسکتس بود، نباید او را رد میکردند
یحیی با بازیکنانش کم حرف میزند
مصاحبه
ناصرقراگزلو
ناصر ابراهیمی، مربی سابق پرسپولیس شاید جزو معدود مربیانی در فوتبال ایران باشد که سابقه چندین دهه مربیگری در فوتبال ایران و سالها کار در تیم پرسپولیس و مربیگری با علی پروین را دارد. او در گفتوگو با ایران ورزشی با حوصله به تمامی سؤالات ما پاسخ داد.
چطور پرسپولیسی که در زمین شهید وطنی آن فوتبال زیبا و چندین موقعیت را روی دروازه حریفش خلق کرد در مقابل ذوبآهن بخصوص در نیمه دوم به مشکل میخورد و در ورزشگاه آزادی بهزحمت از میهمانش تساوی میگیرد؟
بالاخره نوسان در فوتبال وجود دارد و جزو لاینفک بازی فوتبال محسوب میشود. پرسپولیس هم از زمانی که از قطر و فینال آسیا برگشته در مجموع خیلی سرپا و روپا نبوده است که این موضوع میتواند دلایل متعددی داشته باشد. پرسپولیس بعد از جدایی شجاع، بشار، علیپور و ترابی آن قدرت سابقش را ندارد و این موضوع و کمبودی که گفتم اثرش کاملاً در بازیهای پرسپولیس محسوس است. رسیدن پرسپولیس به فینال هم با وجود کمبودهای فراوان یک شاهکار بود و حتی اگر آن دو اشتباه در پنالتی دادن بیجهت پیش نمیآمد حتی پرسپولیس میتوانست بهجای اولسان قهرمانی آسیا را جشن بگیرد، اما از این موضوع که بگذریم پرسپولیس در نیمه دوم بازی مقابل ذوبآهن ضعفهای مشهود فنی داشت که به نظرم شانس آورد شکست نخورد و همان یک امتیاز را هم گرفت.
ضعفهای فنی پرسپولیس چه بود؟
بین هافبکهای پرسپولیس فاصله خیلی زیادی وجود داشت و از بین این هافبکها و فاصلهای که بین خط میانی و خط دفاع پرسپولیس ایجاد شده بود خط میانی و خط حمله ذوبآهن در نیمه دوم هر کاری که دلشان میخواست انجام دادند و دفاع و دروازهبان پرسپولیس را واقعاً به زحمت انداختند.
تعویضهای سرمربی پرسپولیس هم جواب نداد!
بله؛ دقیقاً بازی فوتبال و دیکته کردن تاکتیک یک تیم به خط هافبکش و قدرت این خط بستگی دارد؛ خط هافبکی که هم باید حملات تیمش را طراحی کند، هم تیم را جلو برده یا در موقع حمله حریف عقب بکشد و در واقع نبض میدان را در دست بگیرد؛ نکتهای که اصلاً در خط میانی پرسپولیس دیده نشد و شاید تنها احمد نوراللهی بود که در خط میانی تا حدودی جور بقیه هافبکها را کشید، اما او هم نتوانست با وجود همه تلاشش بر مشکلات بقیه بازیکنان غلبه کند.
از روش پرس پرسپولیس که تاکتیک همیشگی این تیم بود کمتر در بازی مقابل ذوبآهن دیدیم!
بله؛ این تاکتیک شگرد خوب پرسپولیس و تاکتیکی بود که در این تیم جواب داده و در واقع پس از آن با مالکیت توپ تیمهای مقابل را تحت فشار قرار میدهد، اما از این تاکتیک جز در دقایقی از نیمه اول در بقیه لحظات چیزی در پرسپولیس ندیدیم. خط هافبک پرسپولیس وقتی پرس میکند فاصله بین بازیکنانش هم کمتر شده و محل استقرارشان خوب میشود، اما زمانی که پرس انجام نمیشود در بین بازیکنان میانی پرسپولیس فاصله و خلأ بسیار زیادی به وجود میآید که این فضاها محل خوبی برای حملات حریفان مانند بازی مقابل ذوبآهن میشود. نکته دیگر اینکه بازیکنان اصطلاحاً روی دست همدیگر نبودند و برتری عددی را در خط میانی پرسپولیس بخصوص در زمان حمله و حتی دفاع که باید تیم حریف را تحت فشار قرار دهند، دیده نشد.
نسبت به عملکرد کلی کادر فنی پرسپولیس چه نظری دارید؟
یحیی مربی خیلی خوبی است و او، مطهری، افشین و کریم مجموعاً هر کدام بیشتر از 30 سال است که سابقه فوتبالی دارند و اگر این تعداد را ضرب در چهار کنید بیشتر از 100 سال میشود که واقعاً تجربه و زمان کمی نیست، اما میخواهم از یحیی یک ایراد بگیرم چون این مربی خوب و بااخلاق و فنی است اما ارتباط کلامی لازم با بازیکنانش در طول بازیها ندارد و تنها در کلماتی بسیار کوتاه و مختصر شاهد ارتباطش با بازیکنان در زمین هستیم. در حالی که سرمربی پرسپولیس باید ارتباط کلامیاش را کنار زمین خیلی با بازیکنانش بیشتر کند چون این مسأله خیلی روی عملکرد بازیکنان و تیمش و در نهایت نتیجهگیری پرسپولیس مؤثر است. زمانی که خودم مربی پرسپولیس بودم دائم کنار خط با بازیکنان پرسپولیس حرف میزدم و البته بیشتر حرفهایم را با عابدزاده و افشین و استیلی میزدم که جزو ارکان اصلی تیم محسوب میشدند.
بازی پرسپولیس مقابل سپاهان را بهلحاظ فنی چگونه ارزیابی میکنید؟
قبل از اینکه بخواهم وارد بحث بازی مقابل سپاهان شوم دوست دارم یک نکته کلیدی را بگویم. پرسپولیس نباید ربیعخواه را از دست میداد چون این بازیکن همیشه در دل دو دفاع میانی و چسبیده به آنها کار میکرد اما چون نوع فوتبالش به چشم نمیآمد و پسندیده نمیشد او را کنار گذاشتند که اشتباه بود. برانکو بهدرستی به ربیعخواه اعتقاد داشت و بهترین بهره را از او میگرفت در حالی که ما در حال حاضر در بین دو مدافع میانی پرسپولیس که سرعتی هم نیستند چنین بازیکنی را نداریم و خلأ او کاملاً در تیم مشهود است. شاید بعضیها از این حرفم خرده بگیرند اما ربیعخواه مثل بوسکتس در بارسا تمام کارهای دفاعی در خط میانی تیمش را انجام میداد و از زمانی که او صلابتش را در بارسا از دست داده دیگر آن قدرت سابق را از خط میانی بارسا در چند مدت اخیر شاهد نبودیم. بازی مقابل سپاهان هم برای پرسپولیس دیداری ششامتیازی محسوب میشود و پرسپولیس باید در آزادی پیروز شود تا خودش را از زیر فشار انتقادها خارج کند. سپاهان تیمی است که خط هافبک و خط حمله قدرتمندی دارد اما این تیم در دفاع مشکلات عدیدهای دارد.
در خصوص خط حمله پرسپولیس که در غیاب عیسی آن قدرت لازم را نداشته و در گلزنی موفق نبوده چه توصیه فنی دارید؟
اول این را بگویم هافبکهای پرسپولیس چون خط حملهشان قدرت لازم را ندارد خیلی جلو میکشند تا خودشان جور خط حملهشان را بکشند و در گلزنی موفق عمل کنند که این امر فضای پشت سرشان را خالی میکند و این مسأله در ضدحملات حریفان خیلی میتواند برای پرسپولیس گران تمام شود. یحیی باید بازیکنی مانند کمال کامیابینیا را چسبیده به سیدجلال و کنعانی قرار دهد تا فضای بین این دو مدافع و احتمالاً اشتباهاتشان را پر کند. از بین مهاجمان پرسپولیس هم باید مثل زمان طارمی و علیپور یکی جلوتر و یکی کمی عقبتر بازی کند. مثلاً عبدی جلو بازی کند و رمضانی چند قدم عقبتر از او قرار بگیرد. کمبود آلکثیر خیلی به پرسپولیس و خط حملهاش لطمه زد و غیبتش گران تمام شد اما عبدی باید خودش را بهتر نشان دهد و باز هم برای پرسپولیس گل بزند چون در حال حاضر بیشتر از هر زمان دیگری پرسپولیس به گلزنی عبدی و رمضانی نیاز دارد و در واقع اگر این دو مهاجم الان خودشان را نشان ندهند در آینده خودشان بیشتر از هر بازیکن دیگری در تیم متضرر شده و هیچوقت دیگر نمیتوانند در پرسپولیس تبدیل به مهرهای تأثیرگذار شوند.
روز خوب آبیها با انتقام از رسول خطیبی و حفظ صدرنشینی
استقلال با شیخ، آماده شهرآورد
تیم فکری، آماده برای آزمون سخت شهرآورد
ورود دیاباته، نقطه عطف بازی استقلال
یادداشت
آرمن ساروخانیان @armen7791
استقلال مقابل آلومینیوم اراک که میتوانست حریفی دردسرساز باشد با برد دو بر صفر به سه امتیاز رسید تا با حفظ صدرنشینی به شهرآورد برسد. سه برد در چهار بازی اخیر خیال هواداران را پیش از بازی با رقیب سنتی تا حدودی راحت میکند، ولی نباید فراموش کرد که استقلال مثل بازی با گل گهر موقعیتهایی به حریف داد و اگر درخشش مظاهری نبود، نتیجه میتوانست چیز دیگری باشد.
استقلال نسبت به بازی با گل گهر آرایش هجومیتری داشت و تنها با یک هافبک دفاعی و دو هافبک تهاجمی بازی کرد. آرایش 3-3-4 و اضافه شدن فرشید اسماعیلی به خط حمله در نیمه اول فرصتهای خوبی برای آبیپوشان به وجود آورد که فقط یکی از آنها گل شد. استقلال بیش از همه در شروع نیمه دوم تحت فشار قرار داشت، وقتی آلومینیوم تصمیم به پرس گرفت و بازیسازی تیم فکری از عقب زمین را به دردسر انداخت. در این دقایق مدافعان و هافبکهای استقلال چند توپ در نیمه زمین خودی از دست دادند که میتوانست آلومینیوم را به گل تساوی برساند. البته انتظار میرود استقلال برای شهرآورد به آرایش 1-3-2-4 برگردد و محتاطانهتر بازی کند.
مشکل دیگر استقلال حضور دانشگر در دفاع چپ بود. این مدافع میانی بازیکنی رونده نیست و مهمتر از آن راست پا است، به همین دلیل بیشتر به سمت مرکز زمین حرکت میکرد و نمیتوانست حرکات ترکیبی موفقی با قایدی داشته باشد. فکری امیدوار است نادری به شهرآورد برسد و در غیر این صورت بهتر است از میلیچ که مدافع چپ تخصصی است، استفاده کند.
نقطه عطف این بازی ورود دیاباته به زمین بود. نمایش استقلال مقابل آلومینیوم را میتوان به قبل و بعد از این تعویض تقسیم کرد و آنها در همان بیست دقیقه به اندازه تمام دقایق قبلی فرصت گل
ساختند.
حضور دیاباته دو مدافع میانی آلومینیوم را مجبور کرد که به او نزدیک شوند و قایدی به محض ورود شیخ فضای خوبی به دست آورد که به او فرصت داد گل دوم را بزند. همکاری این دو مهاجم در این دقایق کوتاه یادآور زوج زهردار آنها در فصل گذشته بود که اکثر حریفان در مهارش عاجز بودند و به استقلال کمک میکرد که به بردهای پر گلی برسد.
فکری اصرار داشت مقابل آلومینیوم دقایقی به دیاباته بازی بدهد تا او پیش از دربی شرایط مسابقه را تجربه کند و انتظار میرود که مهاجم اهل مالی مقابل پرسپولیس در ترکیب اصلی باشد. با آمدن دیاباته، ارسلان مطهری به گوش راست رفت که در این پست هم نمایش خوبی داشت، ولی ممکن است فکری مقابل پرسپولیس ریسک نکند و این سه مهاجم را همزمان به زمین نفرستد. از طرف دیگر حضور یک مهاجم آماده روی نیمکت به کادر فنی این فرصت را خواهد داد که در نیمه دوم گزینهای برای تقویت خط حمله تیمش داشته باشد.
استقلال در دو بازی اخیر نسبت به شروع فصل نمایش بهتری داشته و با زوج ریگی – مهدیپور ترکیب میانه زمین را پیدا کرده است، ولی کادر فنی هنوز در برخی پستها برای انتخاب گزینه اصلی مردد است. آنها با دو برد متوالی و به عنوان صدرنشین وارد دربی میشوند، ولی بازی با پرسپولیس آزمون سختی است و مشخص خواهد کرد که تیم فکری چقدر برای قهرمانی مصمم است.
استقلال در پروژه اعتبارسازی برای صدرنشینی
یادداشت
مازیار گیلکان
محمود فکری در میان انتقادات، تیمش را آرام به صدر جدول برده و حالا برای دربی نقشه میکشد تا برای این صدرنشینی اعتبار بیشتری بسازد. صدرنشینی استقلال از دو جنبه به اعتبار بیشتری نیاز دارد، هم فاصله امتیاز بیشتر با رقبا، هم ارائه کیفیت فنی بیشتر برای اطمینان از تداوم.
استقلال مقابل آلومینیوم اراک کار سادهای پیش رو نداشت. آلومینیوم هم فوتبال بلد بود، هم میخواست فوتبال بازی کند و هم شور و عطش حتی برای پیروزی داشت. از باختن هم نمیترسید و به هر کاری برای بردن دست میزد، نه به هر کاری برای نباختن. این اما برای استقلال بهترین فرصت بود. استقلال مقابل آلومینیوم که افکار سختگیرانه در اجرای دفاع نداشت، هم در خلق موقعیت تیم بهتری دیده میشد و هم توانست از این موقعیتها دو بار بهرهمند شده و پیروز شود. خلق شدن این موقعیتها برای محمود فکری فایده دیگری هم دارد. حالا تعداد کسانی که منتقد کیفیت بازی استقلال بودند، کمتر خواهند شد، چون موقعیتها کیفیت فوتبال را بالاتر جلوه میدهند.
استقلال با دیاباته زور بیشتری در حمله دارد و این نیز بهترین خبر برای آبیهاست که دیاباته دوباره میتواند در استقلال بدرخشد و در آستانه دربی تیمش را امیدوارتر کند. وعده بازگشت میلیچ پس از جنجال بیهوده نیز خبری خوش برای آبیهاست. استقلال با میلیچ تیم خوشفکرتری خواهد بود. در ذهن محمود فکری شاید این نکته کلیدی و سرنوشتساز به نظر نرسد اما استقلال با دیاباته و میلیچ -که فکری با هر دو چالشی انضباطی را پشت سر گذاشت- تیمی متعهدتر و منظمتر است، بر خلاف آنچه در روابط سرمربی با این بازیکنان دیدهایم. استقلال در بازی با آلومینیوم در ساختن فرصت گل تیم بهتری شده بود، تیمی که راه خود را بهتر میشناخت. این ویژگی اما در بازی با پرسپولیس بهتر شناخته میشود و بیشتر به نقد گذاشته میشود. استقلال اگر مقابل پرسپولیس نیز این موقعیتسازی را به تصویر بکشد، باور تماشاگرانش درباره کیفیت بازی را تغییر میدهد و فکری شاید از فردای آن روز دنیای دیگری را میان هواداران مجازی استقلال تجربه کند، دنیایی شیرینتر و جذابتر.
استقلال فکری بهترین تمرین را برای چنین نمایشی مقابل آلومینیوم پشت سر گذاشت، تمرین و تجربهای ارزشمند که میتواند فواید بزرگی برای استقلال داشته باشد و داستان این تیم را در این فصل تغییر دهد. استقلال در بازی آلومینیوم یک امید دیگر را نیز دوباره و چندباره در این فصل تجربه کرد. رشید مظاهری فقط دروازهبان استقلال نیست، بلکه در بسیاری صحنهها تیمش را نجات میدهد و درخشش او هر بار به استقلال در جریان بازی حیات دوباره میبخشد. تیمی که میخواهد رویاهای بزرگی را جستوجو کند، باید چنین دروازهبانی داشته باشد و رشید مظاهری تا اثبات جایگاه خود در استقلال فاصلهای ندارد و انگار رقابت را برده است. استقلال با رشید صاحب خیال آسودهتر برای ارائه بازی هجومی است و هرچه رشید به این اطمینان اضافه میکند، استقلال بهتری را میبینیم.
وقتی همه از کشتی فرار میکنند
روز خداحافظی
گزارش
محسن وظیفه
از زمانی که علیرضا دبیر وارد فدراسیون کشتی شده مهمترین دغدغه این ورزش را کمبود جمعیت آماری این رشته اعلام کرده و مدعی شده که کشتی ایران از دهه هفتاد تا به الان نه تنها تعداد علاقهمندانش با وجود رشد دو برابری جمعیت کل کشور افزایش پیدا نکرده بلکه روز به روز هم کاهش یافته است.
به نحوی که از جمعیت میلیونی کشتیگیران در دهه هفتاد که کشور ۴۰ میلیون جمعیت داشته، به یکباره به آمار ۲۰ الی ۳۰ هزار نفر رسیده؛ آنهم در شرایطی که حالا جمعیت کشور به بیش از ۸۵ میلیون رسیده است. این سقوط تعداد علاقهمندان به کشتی دغدغه بزرگ علیرضا دبیر شده؛ به همین دلیل هر هفته به یک استان سفر میکند تا بتواند همه را متوجه این خطر بزرگ کند اما آیا واقعاً رئیس فدراسیون کشتی میتواند به تنهایی این مشکل را حل کند؟
روز یکشنبه اتفاقاتی افتاد که مربوط به همین ماجرا است. این روز را باید روز خداحافظی از کشتی نامگذاری کرد. روزی که مسعود اسماعیلپور دارنده دو مدال جهانی و پیمان یاراحمدی ملیپوش کشتی ایران در سال ۲۰۱۷ از کشتی خداحافظی کردند. هر دو هم با ناراحتی از کشتی رفتند؛ با دلخوری و گلایه تند که میتواند سرنخ مهمی از افت جمعیت آماری کشتی ایران باشد.
مسعود اسماعیلپور با وجود مدالآوری در دو رویداد جهانی حالا باید از کشتی خداحافظی کند آنهم در شرایطی که نه شغل مناسبی دارد و نه بدن سالمی که بخواهد کار کند. وضعیت فعلی مسعود اسماعیلپور که میگوید مدالهایش را به کیسه ضایعات ریخته تا شاید کس دیگری از آن سود ببرد، حکایت بسیاری از قهرمانان کشتی است که به این رشته ورود میکنند و بعد با هزار و یک مشکل روبهرو میشوند.
برخورد امروز با مسعود و صد البته سرنوشت او همان چیزی است که میلیونها نفر قید ورود به کشتی را بزنند و آرزوهای خود را در ورزشهایی ببینند که هم درآمد بیشتری دارند و هم آسیب کمتری به همراه دارند.
وقتی مسعود به واسطه پدرش، عمویش، برادرهایش و فک و فامیل که همه از نامداران کشتی هستند به این نتیجه میرسد که مدال مسابقات جهانی کشتی به هیچ دردی نمیخورد، وای به حال بقیه. نفر بعدی که با خداحافظیاش همه را به یاد طعنه رسول خادم به کشتی انداخت، پیمان یاراحمدی بود. نایستادن بهترین ایستادن است، جمله روز استعفای رسول از کشتی بود که حالا از زبان یاراحمدی خارج شد. کسی که حسن یزدانی را برد و مقابل جردن باروفس بهتر از هر ایرانی دیگری کشتی گرفت اما در نهایت یک دوره حضور در مسابقات جهانی و شنیدن این جمله که در ۲۳ سالگی دیگر به درد کشتی نمیخوری، همه دستاورد او بود. البته دو مصدومیت از دو زانوی پا هم حاصل این چند سال رنج کشیدن او در کشتی بود.
بررسی این دو خداحافظی میتواند همه را به این نتیجه برساند که چرا کشتی به این روز افتاده. راستی یک سؤال مهمتر. چرا کشتی همه را از خودش پشیمان میکند؟
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
ویژه نامه | آرشیو
کلیه حقوق قانونی این سایت متعلق به «ایران ورزشی» بوده و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلا مانع است.
مجری :
شرکت نوآوران تارنماگستر